مجله اینترنتی تفریحی ایران:موبایل.کامپیوتر.سرگرمی

بزرگترین مرکزسرگرمی وتفریح ایران

مجله اینترنتی تفریحی ایران:موبایل.کامپیوتر.سرگرمی

بزرگترین مرکزسرگرمی وتفریح ایران

اس ام اس

نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم. نگاهم کرد دل به او بستم. نگاهم کرد اما بعدها فهمیدم فقط نگاهم میکرد... .

------------------------------------
داری میدی مواظب باش به اونی بده که مرد باشه نه اینکه فقط ظاهر مردونه داشته باشه ...
خیلی دقت کن ... گول حرفاشو نخور... ببین راست می گه یا نه
منم حتما رای میدم ...

--------------------------------------
هرگز یادم نمیره لحظه های با تو بودن را هرگز یادم نمیره لحظه ای که لب روی لب هام میگذاشتی و به من طراوت می بخشیدی هرگز لحظه هایی که تو رو زیر آب می بردم و باهات آب بازی می کردم یادم نمیره هرگز از خاطرم نمیری لیوانه شکسته‌ی من!!!!!!! آخه چرا شکستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


--------------------------------
میدونی چطوری میشه یه خنگ رو گذاشت سر کار؟ ( پایین رو بخون )















میدونی چطوری میشه یه خنگ رو سر کار نگه داشت؟ ( بالا رو بخون )



--------------------------------------
دوستت دارم نه به خاطر شهامتت

نه به خاطر حسادتت

نه به خاطر حماقتت

نه به خاطر جسارتت

فقط به خاطر وجود کثافتت

زندگی قشنگه اگه برای تو باشه ........مرگ قشنگه اگه برای تو باشه .......دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه...... من قشنگم اگه با تو باشم ....... اما تو هر جور باشی قشنگی .

---------------------------------------
اسمت رو گذاشتم گل ترسیدم پژمرده بشی . گذاشتم خورشید ترسیدم غروب کنی . گذاشتم جونم که اگه خدایی نکرده رفتی منم برم .

--------------------------------------
وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه زود دستمو بالا گرفتم گفتم : یک بخش اما از وقتی تورو شناختم فهمیدم عشق ۳ بخشه : ۱. عطش دیدنه تو ۲. شوق با تو بودن ۳. و اندوه بی تو بودن .

-------------------------------------
شراب را دوست دارم چون رنگ خونه . خون را دوست دارم چون در رگ جاریست . رگ را دوست دارم چون به قلب راه داره . قلب را دوست دارم چون جایگاه توست .

---------------------------------------
زندگی ۳ چیز بیشتر نیست :

۱. به اجبار به دنیا آمدن .

۲. با غم زیستن .

۳. با آرزو مردن .

-------------------------------------
چنان غرق نگاهت شدم که هیچ غریق نجاتی کار از پیش نبرد .
--------------------------------
۱۰۰ بار قسم خوردم که نامت را به زبان نیارم ولی افسوس که قسم هم نام تو بود .
------------------------------------
عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان سوی تو فرستادم وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و قایقم غرق شد .


----------------------------------

نظر یادتون نره!! 

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ

    

زیارتهای امام (ره)

آقای محمد علی انصاری، یکی از اعضای دفتر امام خمینى(ره)،می‏گوید: علاقه امام به اهل‏بیت‏(ع) وصف ناشدنی است؛ امام عاشق ‏آنها بود، عاشقی که تا صداى یاحسین(ع) بلند مى‏شود، او بی‏اختیار اشک می‏ریزد. امام با اینکه در برابر مصیبت‏ها صابر است و حتی ‏در برابر مشکلاتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشک نمی‏ریزد اما به ‏مجرد اینکه یک روضه‏خوان بگوید: «السلام علیک یا اباعبدالله‏»، قطرات اشک از دیدگانش فرو می‏چکد، و این واقعا علاقه کمی‏نیست‌و درهمان مواقعی که بسیاری از شبه‏روشنفکران قبل از انقلاب به‏ عزاداری و سینه‏زنی می‏تاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا می‏کرد، آثاری از شعائر اسلام باقی نمی‏ماند و ما را از درون بی‏محتوا می‏کرد. امام شدیدا به ترویج همان سنت‏های دیرینه عزاداری ‏می‏پرداخت و مردم را به برگزاری هرچه باشکوهتر عزاداری‌‏های ‏اهل‏بیت (ع) سفارش می‏کند.   
                منبع: مجله در سوگ عاشورا  

----------------------------------------------

                 آشنایی باشهدای کربلا

         

          شهید مالک بن عبدالله بن سریع                          


تاریخ شهادت : روز عاشورا سال 61 هـ.ق.

محل شهادت :کربلا

مزار شهید :کربلا

نام: مالک بن عبدالله بن سریع
نام پدر: عبدالله بن سریع
محل شهادت: کربلا                    
تاریخ شهادت: روز عاشورا سال 61
هجری                                   

«مالک بن عبدالله بن سریع» (1) پسرعمو و برادر (2) «سیف بن حرث بن سریع» می‌باشد. آنان قبل از روز عاشورا به همراه یکدیگر به یاری امام (ع) شتافتند. مالک در روز عاشورا در حالیکه گریه می‌کرد به خدمت اباعبدالله (ع) رفت. حضرت فرمود: «چرا گریه می‌‌کنید ای فرزندان برادرم؟ به خدا من امیدوارم که به زودی چشمان شما روشن می‌شود و وارد بهشت می‌شوید.» سیف و مالک عرض کردند: «فدایت شویم به خدا برای خودمان گریه نمی‌کنیم بلکه [برای] تنهایی تو گریه می‌کنیم.»
امام (ع) در پاسخ آنان فرمودند: «خداوند به شما بهترین پاداش متقین را بدهد, به خاطر کمک و یاری که به من نمودید.» سپس با عبارت «علیک السلام یا ابن رسول الله» از امام اجازه جهاد خواستند و ابا عبدالله (ع) به آنان فرمود: «علیکما السلام و رحمه الله و برکاته.»
سیف و مالک به میدان نبرد رفتند و آنقدر مبارزه کردند تا به شهادت رسیدند. البته مالک در زمان شهادت جوان بوده است. نام این دو شهید بزرگوار در زیارت ناحیه مقدسه و زیارت رجبیه ذکر شده است. امام سجاد (ع) و قبیله بنی اسد پیکر مطهر او را در کنار دیگر شهدای کربلا به خاک سپردند.
1- در بعضی منابع مالک بن عبد آمده است.
2- از طرف مادر، برادر هستند.

 

منبع:کتاب شهدای انقلاب کربلا، کتاب انصار الحسین